انصاف در جوهر وذات خود ارزشی است که سایر کمالات از جمله حق طلبی، عدالت خواهی و پیشرفت را دربرمیگیرد. این ارزشهای سه گانه در حقیقت وجودی خود حاوی اندیشه هایی هستند که فرد و جامعه را به سعادت میرسانند.
در بیان تشبیه، انصاف همچون درختی است که از آن شاخه ها روئیده اند و این شاخه¬ها همان سجایای اخلاقی وعرفی است که به وسیله آنها حرکت اجتماع در مسیر درست تضمین میشود. و در این مهم ملتها ودولتها تمام سعي خود را در میدان فکر وعمل به کار میگیرند تا بواسطه آنها کار گروهی جامعه اعم از سیاسی ، فرهنگی و ... را پشتیبانی کنند.
با نگاهی ژرف به وقایع فردی، اجتماعی و بین المللی می بینیم که سرمایه گذاری در انصاف به عنوان یک ارزش اجتماعی، سود فراوانی برای جامعه درپی خواهد داشت ، ودر مقابل عدم توجه به این آرمان واستفاده از ضد ارزشهای متضاد با انصاف نظیر؛ نادیده گرفتن حقوق دیگران ویا عدم توجه به عدل در داد وستدهای فردی، اجتماعی وبین المللی سبب خسارتهای جبران ناپذیری می گردد. کسی که تنها مصالح آنی خود را در نظر گیرد ودر معاملات اجتماعی غیر منصفانه وبا توسل به آنچه آنرا زیرکی، مکر وحیله می نامند، عمل کند هرچند موقتاً وگذرا به خواسته مطلوبش می رسد، اما خود را از بهره وافری که در صورت تمسک به انصاف میتوانست کسب کند محروم ساخته است.
انصاف گرایی مختص مجموعه افراد خاصی نیست، بلکه همگان بایستی به صورت بهینه از ان استفاده کنند، بنابر این انصاف یک آرمان انسانی است که هر فردی از افراد جامعه در هر درجه و مقامی باید به ان توجه کند تا از نتایج مادی و معنوی ان بهره مند شود.
برای مثال یک تاجر منصف که از سود مداومی برخوردار است، این عدالت سبب شهرت او، اعتماد و اقبال روز افزون مردم و درنتیجه افزایش سودش میشود، و بالعکس بازرگانی که به هر قیمتی بخواهد به سود بیشتر برسد و بدون توجه به انصاف به داد و ستد می¬پردازد، این رفتار او سبب بی اعتمادی مردم خواهد شد ودر نتیجه او را در معرض ورشکستگی قرار خواهد داد.
همچنین هنگامی که بعد معنوی این قضیه را در نظر گیریم خواهیم دید که ، رعایت انصاف در سلوک اجتماعی ، به مرور زمان مدال پر افتخار عدل خواهی را بر سینه فرد می¬چسباند وسبب می گردد او با این عنوان اجتماعی در بین مردم شناخته شود که این امر او را به انسان اثر گذاری در جامعه تبدیل میکند، چنانکه مردان سیاست برای جلب هرچه بیشتر آرای مردم تمایل به همکاری با مدال اوران عرصه انصاف دارند تا به این روش مردم را به رای دادن به خود ترغیب کنند.
به همین دلیل حضرت علی علیه السلام می فرمایند: « من یتحلی بالانصاف، بلغ مراتب الاشراف» کسی که خود را به گوهر انصاف زینت کند به جایگاهی بلند ورفیع رسیده است؛ چراکه این ارزش به خودی خود پتانسیلی دارد که انسان را به جایگاهی بلند ورفیع همچون جایگاه اشراف برساند.
کلمه «انصاف» اسم علم مؤنث است وبه معنای عدل، درستکاری، تقدیم حق ومساوات بین دو خصم در مقام داوری معنا شده است، در نتیجه دائره معنایی وسیعی دارد ویک جهت مشخص را در بر نمی گیرد ، و این گستردگی معنا در شخصی که لباس انصاف بر تن کرده است به گونه های مادی ومعنوی خود را نشان می دهد. بنابراین در حقیقت کسی که - نه در یک مرحله خاص از زندگی- خود را از نظر فکری و رفتاری به این گوهر زینت بخشد فواید فراوان و روبه رشدی نصیبش می گردد.
کاربست انصاف را می توان در ابعاد مختلف بررسی وکنکاش نمود، اما شاید یکی از محسوس ترین وملموس ترین تجلیات روزمره این زینت اخلاقی، انصاف اقتصادی ومادی است که همگان به نحوی در زندگی روزمره با آن سروکار دارند. تأثیر شگرف آراستگی به این فضیلت اخلاقی پیش از نمود اخروی، تجلیاتی دنیوی واین جهانی را بویژه در فراهم آوردن اسباب رفاه مادی مردمان فراهم می آورد. اقتصاد نوین با تاکید بر حفظ این ارزش، بازرگانان را از بکار بردن نقیض آن همچون زرنگی وحیله ورزی برحذر می دارد؛ زیرا چنین ویژگیهایی که هدفشان سود اوری به هر وسیله است، نمی توانند بازرگان را تا ابد به سود برسانند. اقتصادهای موفق جهانی مانند ژاپن به روشنی این نکته را اذعان دارند؛ زیرا کالاهای ژاپنی با وجود قیمت بالا نسبت به کالاهای مشابه، مورد استقبال بازارهای جهانی قرار می گیرند چرا که در تولید کالا نسبت به مشتری انصاف را رعایت کرده اند، وبالعکس برخی صنایع کشورهای دیگر چون در تولید کالا ارزشهای ضد انصاف را در نظر داشته اند با عدم استقبال بازارهای جهانی نسبت به تولیدشان مواجه شده اند که این امر سبب زیانشان گردیده است.
اضف تعليق