قدرت یک کشور در توانمندی ان ملت در جذب افراد و گروههای مختلف و همگام کردن آنان در مسیر رسیدن به آرمانهای اجتماعی است، تا در سایه آن وحدت و یکپارچگی اجتماعی حاصل شود. همچنانکه ناتوانی و ضعف یک کشور در دور کردن دیگران از خود، ایجاد اختلاف و جدایی بین افراد جامعه و از هم گسستگی بین عناصر سازنده ی اجتماع آشکار می شود.هر فرد رأی و نظر خود را داشته و تنها نماینده ی خود می باشد، بنابراین مردم با عقاید مختلف مکمل یکدیگر می باشند.
رابطه ی بین انسان ها سه گونه است:
1-بسیار نزدیک مانند کسانیکه در کار و فعالیت، در گروههای اجتماعی و موارد دیگر با یکدیگر مشارکت و همکاری دارند.
2-از جهتی دور و از منظری دیگر نزدیک، مانند کسانیکه در یک جامعه زندگی می کنند ولی به گروههای مختلفی تعلق دارند.
3-رابطه ای بسیار دور، مانند کسانیکه دارای ملیت یا دین متفاوتی هستند.
در صورتیکه در جامعه ای اختلافهای فکری و شخصی هریک از انسانها از جانب سایرین مورد پذیرش قرار نگیرد، این جامعه از رشد و تکامل باز می ماند، زیرا روحیه تنوع پذیری و همکاری از آن جامعه رخت بربسته است. خداوند در قران کریم چنین می فرماید:« لكل جعلنا منكم شرعة ومنهاجا ولو شاء الله لجعلكم أمة واحدة ولكن ليبلوكم في ما آتاكم فاستبقوا الخيرات؛ ما برای هرکدام از شما آیین و راه روشنی قرار دادیم و اگر خدا می خواست، همه ی شما را امت واحدی قرار می داد؛ ولی خدا می خواهد شما را در آنچه به شما بخشیده بیازماید، پس در نیکی ها بر یکدیگر پیشی گیرید.»مائده48
حال در راستای داشتن یک زندگی اجتماعی سالم ناچار از درک دیگران هستیم. برخی اندیشمندان می گویند:«نیمی از اندیشه و نظر تو در مشورت با دوست و برادرت می باشد، اگر از تو دور شد، نیمی از تو جدا شده، و اگر بیمار شد، نیمی از تو بیمار خواهد شد.»امیر المومنین(ع) می فرماید:« الناس صنفان أما أخ لك في الدين أو نظير لك في الخلق، يفرط منهم الزلل وتعرض لهم العلل ويؤتى على أيديهم في العمد والخطأ، فاعطهم من عفوك وصفحك مثل الذي تحب وترضى ان يعطيك الله من عفوه وصفحه؛ مردم دو دسته اند؛ یا برادر دینی تو، و یا در انسانیت شریک و نظیر تو؛ گاه دچار لغزش شده و به عمد یا خطا مرتکب اشتباهی می شوند، پس آنان را ببخش و از گناهانشان درگذر، همانگونه که دوست داری خدا تو را ببخشد و از گناهان تو درگذرد.»
به رسمیت شناختن آزادی دیگران و رابطه با آنها به معنای اعتقاد به آزادی برای خویشتن است، زیرا وقتی من حق آزاد اندیشی دارم چگونه ممکن است دیگران از این حق محروم باشند. هنگامیکه افراد و گروههای اجتماعی آزادیهای سایر مردم را به رسمیت شناخته، با رضایت و درک متقابل با آنان رابطه برقرار کنند، آزادی خود را نیز تضمین نموده و با رعایت اصول اخلاقی یک زندگی آزاد را پایه ریزی خواهند کرد. به همین خاطر احادیث و روایات، ما را به محترم شمردن حقوق دیگران و پایمال نکردن آزادیهای آنان دعوت می کنند همچنانکه امام علی (ع) می فرماید:« لا تضيعن حق أخيك اتكالا على ما بينك وبينه فانه ليس لك بأخ من أضعت حقه؛ حق برادر دینی خود را با اتکاء به رابطه ای که میان شماست ضایع نکن چرا که هرگز کسی که حقش را ضایع و تباه کرده ای برادر تو باقی نمی ماند.» ایشان(ع) در سخن دیگری چنین می فرمایند:« اجعل نفسك ميزانا بينك وبين غيرك واحب له ما تحب لنفسك واكره له ما تكره لها واحسن كما تحب ان يحسن إليك ولاتظلم كما تحب ان لاتظلم؛ خود را میزان و معیار بین خودت و دیگران قرار بده، آنچه برای خود می پسندی برای سایرین هم بپسند، آنچه برای خود نمی پسندی برای دیگری هم مپسند، همانگونه که دوست نداری به تو ظلم کنند، تو هم ظلم نکن و آنچنان که دوست داری به تو نیکی کنند تو هم نیکی کن.»
همچنین از امیرمؤمنان (ع) روایت شده:« ان المؤمن أخ المؤمن لا يشتمه ولا يحرمه ولا يسيء الظن به؛ مؤمن برادر مؤمن است، اورا دشنام نمی دهد، محروم نمی کند و به او بد گمان نمی شود.»همچنین در جایی دیگر می فرمایند:« ضع أمر أخيك على أحسنه حتى يأتيك منه ما يغلبك ولا تظنن بكلمة خرجت من أخيك سوءا وأنت تجد لها في الخير محملا؛ رفتار برادر دینی ات را بر نیکوترین وجه تفسیر و توجیه کن، مگر اینکه دلیلی بر خلاف آن ظاهر شود؛ مادام که می توانی برای سخنی که از برادر مسلمانت صادر می شود توجیهی مناسب داشته باشی، هرگز نسبت به آن گمان بد مبر.»
بیشتر برخوردها و اختلافات، بخاطر سوء تفاهم، ناتوانی در درک دیگران و شک نسبت به نیت آنها به وجود می آید زیرا وقتی انسان اسیر شک های بی پایه می گردد، قدرت تفکر و درک دیگران را از دست خواهد داد. همچنین جوامع و ملت هایی که بخاطر فقر فرهنگی باورهای سست و بی پایه در انها ریشه دوانده، همواره در نزاع با جوامع دیگر به سر می برند، زیرا احساس ضعف کرده و می ترسند که تحت سلطه ی فکری و فرهنگی طرف مقابل (فرهنگ غالب) قرار گیرند، و چون قادر نیستند اصولی که به قدرت و ثبات جامعه می انجامد اجرایی سازند، توان حفظ اعضای خود را نخواهند داشت.
امام علی (ع) می فرماید:« اعجز الناس من عجز عن اكتساب الاخوان واعجز منه من ضيع من ظفر به منه؛ عاجزترین مردم کسی است که از بدست آوردن دوست ناتوان باشد، و از او عاجزتر کسی است که دوستان بدست آورده را از دست بدهد.» هدف از برقراری ارتباط ایجاد پایه های گفتگو و همزیستی مسالمت آمیز و پایان دادن به خشونت و درگیری است، به عبارت دیگر کشمکش و اختلاف واقعیتی غیرقابل انکار است که با ارتباط و گفتگو از بین نمی رود، ولی از این راه سمت و سویی صلح آمیز مییابد و سبب می شود که طرفین درگیری حقوق یکدیگر را به رسمیت بشناسند.
اگر استبداد و دیکتاتوری را از مشکلات لاینحل کشورهای خود بدانیم، تقویت روحیه ی همزیستی، ارتباط و گفتگو می تواند زمینه را برای ایجاد یک فضای آزاد و دموکراتیک هموار کرده، جامعه را به سمت ثبات و امنیت سوق داده و پایانی باشد بر خشونت و نزاع های خانمان سوز، زیرا این اقدامات روحیهی مشارکت همگانی را در جامعه پایه ریزی می کند.
برای اینکه بتوانیم با دیگران رابطه ای موفق داشته باشیم ، باید بر نقاط مشترکی که ما را به یکدیگر نزدیک می کند تاکید کنیم و موارد اختلافی که موجب کدورت و دوری از هم می شود را مسکوت بگذاریم و با تقویت روحیهی جمعی و خارج کردن خود از چهارچوب های فکری و رفتاری معین روحیه همزیستی و مشارکت را در وجود خود نهادینه کنیم. این روحیه در تعابیر متمدنانه به توانمندی انسان در ایجاد پل ارتباطی با دیگران تفسیر شده و هرچه این دادوستد فرد با دیگران بیشتر باشد حس انسان دوستی در او بیشتر رشد کرده ، توانمندیهای شخصی در او بیشتر توسعه یافته و ارزشهای اخلاقی در وجودش متعالی تر می شود.امام علی(ع) می فرماید:« من استصلح الأضداد بلغ المراد؛ کسی که بر افراد متضاد و غیر همفکر غلبه کرده، آنها را سازگار کند، به مراد خویش رسیده است.»
انسان باید سعه ی صدر خود را افزایش داده و مجال بیشتری به افکار خود دهد تا اندیشه های دیگر را درک کرده و ارتباط ثمربخشی با آنان برقرار نماید. از امام زین العابدین (ع) روایت شده:« وحق المشير عليك ان لا تتهمه فيما لا يوافقك من رأيه إذا أشار عليك فإنما هي الاراء وتصرف الناس فيها واختلافهم؛ حق کسی که از او مشورت می خواهی بر تو آن است که اگر در مشورت دادن، نظر او مطابق خواسته ی تو نبود، او را متهم نکنی زیرا که آراء بین مردم مختلف است.» رهنمودهایی که از جانب معصومین بر ما آمده تنها تشویق به تحمل دیگران نمی کند، بلکه بر ارتباط با کسانیکه با ما قطع رابطه کردهاند نیز تاکید دارد، خصیصه ای که یک انسان پایبند به اخلاق را از سایرین متمایز می سازد.
امام علی(ع) می فرماید:« احمل نفسك من أخيك عند صرمه على الصلة وعند صدوده على اللطف والمقاربة وعند جموده على البذل وعند تباعده على الدنو وعند شدته على اللين وعند جرمه على العذر؛ در مقابل برادر دینی خود این امور را بر خود واجب بدان: اگر با تو قطع رابطه کرد، تو پیوند برقرار نما؛ در زمان قهر و دوری اش به او لطف کن؛ در زمان بخلش بذل و بخشش نما؛ به وقت دوری کردنش نزدیکی اختیار کن؛ به هنگام سختگیریش نرمش کن و به هنگام خطا عذرش را بپذیر»
از اینجا می فهمیم که شیوه ی برخورد فرد مسلمان در قبال اعمال و رفتار دیگران، ناشی از تربیت او و تلاش ها و تمرینات مستمر وی، در جهت درونی کردن خصیصه های متعالی اخلاقی است، لذا نه تنها آن دسته از نظراتی را که خارج از تحمل فرد می باشد پذیرا می شود، بلکه با کسی که با وی قطع رابطه کرده است ارتباط برقرار می کند. امام زین العابدین(ع) می فرماید:« وحق الناصح ان تلين له جناحك وتصغي إليه بسمعك فان اتى بالصواب حمدت الله عزوجل؛ حق کسی که تو را نصیحت می کند آن است که در برابر او متواضع باشی، با شنیدن پندهای او قلبت را سیراب کنی، و گوشَت را در اختیار او بگذاری تا هرچه می گوید متوجه شوی، سپس اگر آن را درست دیدی بپذیر.»امام علی(ع) می فرماید:« إذا لم تكن عالما ناطقا فكن مستمعا واعيا؛ اگر دانشمندی گویا نیستی، شنونده ی خوبی باش.»
شنیدن موثر و خوب سوپاپ اطمینانی است که ما را از اسارت در دام افکار قدیمی و احساسات گمراه کننده حفظ می کند، در این موضوع روایات بسیاری است که انسان را به استفاده از نظر دیگران و همسویی با آنان در حرکت به سمت حقیقت دعوت می کند. از امیرالمومنین(ع) نقل شده است:« ليكن آثر الناس عندك من أهدى إليك عيبك وأعانك على نفسك؛ مقدم ترین فرد از دوستان تو باید کسی باشد که عیب های تو را گوشزد کرده و تو را در راه خیر و سعادت یاری دهد.»همچنین از ایشان روایت شده است که:« افضل الناس رأيا من لا يستغني عن رأي مشير؛ بهترین آرا و اندیشهها، از آن کسانی است که از مشورت با دیگران خود را بینیاز ندانند.» رسول اکرم(ص)می فرماید:« المؤمن مرآة المؤمن؛ مؤمن آیینه ی مؤمن است.»
فروتنی از آن دسته اصول اخلاقی است که سبب پذیرش نظر دیگران میشود؛ هر چه انسانی متواضع تر باشد، احساس جهل و نادانی بیشتری خواهد کرد، در حالیکه در واقع این علم و دانش است که با استفاده از افکار دیگران در او رشد میکند. امام زین العابدین(ع) در دعای مکارم الاخلاق می فرمایند:« ولا ترفعني في الناس درجة إلا حططتني عند نفسي مثلها ولا تحدث لي عزا ظاهرا إلا أحدثت لي ذلة باطنة عند نفسي بقدرها؛ مرا به درجه اى از درجات بزرگوارى در بین مردم ترفیع مده، مگر آنکه به همان اندازه مرا در پیش خویشتن پائین آورى و هیچ عزت ظاهرى براى من ایجاد مفرما، مگر آنکه به همان نسبت ذلت پنهانى و درونى برایم ایجاد فرمائى.»
دیدگاه اسلام را می توان در تعامل و ارتباط مسلمانان با پیروان سایر ادیان مشاهده کرد، چرا که روایات بسیاری مسلمانان را به احترام نسبت به غیر مسلمانان و حفظ حقوق ایشان فرا خوانده است. رسول اکرم(ص) می فرمایند:« من ظلم معاهداً كنت خصمه؛ هرکس به هم پیمان ما ظلم کند، من با او دشمن خواهم بود» و ایشان(ص) در جای دیگر می فرمایند:« من آذى ذميا فقد آذاني؛ هرکس اهل کتابی را بیازارد مرا آزرده است.»
سیر.ت.ارنولد در کتاب خود باعنوان دعوت به اسلام چنین می گوید:«اجبار، عامل تعیین کننده ای در اسلام آوردن مردم نبود. حضرت محمد(ص) خود با برخی از قبایل مسیحی پیمان بست، امنیت آنها را حفظ کرد، و برای برپایی شعایر دینی به آنها آزادی کامل داد، همچنانکه برای بزرگان و علمای یهود این امکان را فراهم نمود که حقوق و نفوذ خود را حفظ کنند.» آدام متز در کتاب تاریخ تمدن اسلامی می گوید:«کنیسه ها و کلیساها در حکومت اسلامی بگونه ای عمل می کردند که گویی از زیر سلطهی حکومت خارج هستند، زیرا با انعقاد پیمان، حقوق بسیاری بدست آورده بودند. همچنین ضرورت زندگی یهود،نصارا و مسلمانان در کنار هم و آزادی در انجام فرایض دینی خود، باعث ایجاد روحیه ی تسامح و پذیرش یکدیگر در جامعه شد، امری که اروپا در قرون وسطی با آن بیگانه بود.»
از بارزترین نمونه های تعامل با اینگونه افراد در تاریخ اسلام می توان به این مورد اشاره کرد:«علی(ع) با مردی از اهل کتاب همراه شد، وی خطاب به حضرت گفت: به کجا می روی؟ فرمود: به کوفه، هنگامیکه به دو راهی رسیدند که باید از یکدیگر جدا می شدند، حضرت(ع) مسیر خود را تغییر داده و او را همراهی کرد، مرد گفت: مگر قصد رفتن به کوفه را نداشتی؟ فرمود: بله، مرد گفت:راه را اشتباه آمدی، حضرت(ع) پاسخ داد: می دانم، مرد گفت: با وجودیکه می دانی همراه من شدی؟ فرمود:از فضایلِ مصاحبت و همراهیِ آن است که هرگاه کسی از همراهش جدا می شود تا قسمتی از مسیر اورا بدرقه کند، پیامبر ما اینگونه فرمان داده است، مرد اهل کتاب گفت: چاره ای جز پیروی از این رفتار باارزش نیست، من بر دین تو شهادت می دهم پس با حضرت علی(ع) همراه شد و اسلام آورد.
اضف تعليق